دلایل درست و نادرست ازدواج از دیدگاه یک روانشناس
کارشناس روان شناسی بالینی مرکز مشاوره و راهنمايي  دانشگاه علوم پزشکی یزد  گفت: ازدواج يك رابطه درماني نيست .بلكه يك رابطه صميمانه است .اغلب ازدواج ها با دلايل درست و نادرست آميخته با هم شكل مي گيرند . هر چه دلايل درست ازدواج بيشتر باشد ، احتمال موفقيت و پايداري ازدواج افزايش مي يابد .

سعیده میرحسینی  اظهار داشت:  براي ازدواج كردن دلايل بسياري وجود دارد ،اما براي ازدواج نكردن دليل آوردن اغلب سخت و مشكل است .

وی با اشاره  به دلايل درست ازدواج كه مي تواند به ازدواج موفق منجر شود. تصریح کرد: یکی از این دلایل مصاحبت و همراهي است ؛  شريك شدن با ديگري در زندگي دليل رايج و مناسبي براي ازدواج است . مصاحبت و همراهي به اين معني است ،كه درسفر زندگي ، شريك و همراهي داشته باشيم . هر چند برخي از مردم به اشتباه فكر مي كنند كه ازدواج به تنهايي آنها خاتمه خواهد داد .

وی ادامه داد:  مطلب مهم اينجاست كه چه كسي فرد اول اين سفر خواهد بود. آيا هر دو در يك راه مي خواهند بروند ،يا اينكه يكي از طرفين (معمولا آقايان) ديگري را در سفر خود شريك مي كند. اگر زن براي خود مقصدي نداشته باشد ، شايد بتوان او را به همراهي فراخواند اما همراهي با فردي كه قصد معيني ندارد ، چندان رضايت بخش نيست و اگر ديگري را با اجبار همراه خود كنيم بازهم سفر دلنشين نخواهد بود و تعارض و دلزدگي را در خودنهفته دارد

وی با اشاره به عشق و صميميت  افزود:  نياز به عشق و صميميت با نياز به مصاحبت و همراهي رابطه دارد .محبت اصیل و حقيقي براي فرد فرد آدميان هديه اي فوق العاده است .

ا
ین کارشناس روان شناسی بالینی خاطر نشان ساخت: دليل مناسب ديگر ،فرصتي است كه ازدواج براي رشد فرد به عنوان يك انسان فراهم مي كند .اگر يكي از دو نفر فقط به فكر رشد خود علائق حرفه اي و نياز خود به شهرت و موفقيت باشد ،ازدواج نمي تواند بقا داشته باشد ،يا حداقل بقاي رضايت بخشي نخواهد داشت . اما شريك شدن در موفقيت هاي یکدیگر و حمايت اصيل و صميمانه مي تواند ارتباط را تقويت كند و به آن ثبات دهد . ازدواج مناسب مي تواند بهترين فرصت براي موفقيت هر دو نفر باشد.

این روانشناس بالینی متذکرشد: ازدواج منبع با ثباتي براي ارضاي جنسي هر دو نفر است و راهي است . شروع و مجاز براي بروز هيجانات و رفتار هاي جنسي . اما اگر ارتباط جنسي دليل ازدواج باشد معمولا با  ازدواج موفقي روبرو نخواهيم شد.

وی افزود:  دليل رايج ديگر جهت ازدواج صاحب فرزند شدن است . والد شدن البته موهبتي آميخته با تضاد است . از يك سو تربيت فرزند وظيفه اي سخت و اغلب حتي دلسرد كننده است اما از طرف ديگر كاري بسيار رضايت آور است .وقتي فرزندان بزرگ مي شوند و به حد كافي مستقل مي شوند اكثر والدين بيان مي كنند كه اين تجربه براي همه ي عمر آن ها كافي بوده است و ديگر نمي خواهند كه صاحب فرزند شوند ، اما اغلب خواهند گفت كه اگر يكبار ديگر به دنيا بيايد باز هم تصميم به داشتن فرزند خواهند گرفت .  هر فردي نمي تواند پدر يا مادر خوبي باشد و اين وظيفه البته وظيفه اي دشوار است .

وی گفت:  آمدن فرزند مي تواند بر ازدواج تاًثير مثبت و يا برعكس ، تاًثير منفي و مخرب داشته باشد. زوجهايي كه با موفقيت فرزندان خود را بزرگ كرده اند ،انسجام خوبي بين خود ايجاد مي كنند و از انچه كه با هم انجام داده اند احساس غرور و افتخار مي كنند .

این کارشناس روان شناسی بالینی با اشار ه به دلايل نادرست ازدواج اظهارداشت: :دلايلي هست كه فرد به خاطر آن ها ازدواج مي كند ، ولي همان دلايل مي تواند ازدواج را با مشكلات و تضاد های قابل توجهي رو يا رو كند .

وی با اشا ره به دلایل نادرست ازدواج گفنت: شورش بر عليه والدين یکی ازاین دلایل است؛  براي بسياري از ما راحت نيست ، اقرار كنيم كه با والدين خود تعارض داريم. تعارض با والدين ،مي تواند يكي از دلايلي باشد كه فرد جوان را بسوي ازدواج سوق مي دهد . وقتي فردي در خانواده اي زندگي مي كندكه والدين او اهانت كننده و تحقير كننده هستند ،به نظر مي رسد ازدواج انتخاب موجهي باشد .انهايي كه در آتش تعارض های طولاني مدت والدين سوخته اند ، آنهايي كه قرباني پدر و مادري معتاد بوده اند و آنهايي كه قرباني آزادي هاي جسماني ، هيجاني و جنسي در خانواده بوده اند ، دلايل موجهي دارند تا از خانواده بگربزند و از آان دور شوند . اما آيا داشتن دليل موجه براي ترك خانواده ضرورتاً  دليل موجهي براي "ازدواج" است؟  در اينگونه موارد بهتر است كه افراد استقلال شخصي خود را بسط دهند و با خانواده خود رو در رو شوند ،به روابط خود در خانواده خود بينديشند و براي مشكلات و مسايل را ه حلي بيابند ،تا اينكه در گير ازدواج شوند و يا به فكر ازدواج باشند .با ازدواج مي توان از يك شرايط فاجعه بار گريخت اما با چه بهايي؟ ايا با وارد شدن در يك شرايط فجيع تر ديگر؟


این کارشناس روان شناسی بالینی گفت: تحقيقات نشان مي دهد كه بسياري از افراد كه از آزار والدين به ازدواج پناه برده اند ، ازدواج هاي آن ها نيز آزاردهنده بوده است .

وی جستجوي استقلال را از  دیگر دلایل ازدواج ناردست عنوان کرد و افزود: جوانان به اينكه روي پاي خود بايستند و كار هايشان را خودشان انجام دهند و يا مستقل باشند ، كشش و علاقه زيادي دارند . اما استقلال امري است كه فرد ، فقط به تنهايي مي تواند به آن برسد . با اتكای به همسر ،  فرد به استقلال نخواهد رسيد بسياري هستند كه ازدواج مي كنند تا مستقل شوند اما مستقل شدن سالها وقت مي برد و امري است وابسته به خود فرد تا هر چه بيشتر روي پاي خود بايستد

وی با اشاره به  ازدواج کردن به منظور التيام يك ارتباط شكست خورده گفت: التيام  رنجها و درد هاي يك ارتباط شكست خورده اخير ، دلايل منفي ديگري براي ازدواج است .اين مورد ، از موضوعاتي است كه شناسايي آنها در ديگران راحتر از شناسايي آن در خودمان است . پاسخ رايج به هشدار هاي ديگران معمولاًاين است كه " نه، من مي فهمم كه شما چه مي گوييد ، اما اين مورد فرق دارد "ما تمايل داريم كه ارتباط جديد و اميخته با عشق را تنها از منظر وجوه مثبت بنگريم و از اينكه ممكن است اين ارتباط واكنش به یک ارتباط قبلي باشد مي پرهيزيم و غفلت مي كنيم .

ا
ین روانشناس ادامه داد:  فردي كه در موقعيت التيام است ، ممكن است براي حمايت هيجاني نياز به يك ارتباط ديگر داشته باشند . ازدواج زماني موفق تر خواهد بود كه دو نفر "بخواهند "ازدواج كنند ، تا اينكه "نياز " به ازدواج داشته باشد ارتباطي كه بر اساس التيام يكي از دو نفر شكل گيرد ، از همان اغاز در معرض خطر است چرا كه عاطفه بين ان دو نه تنها به دليل دوستي و عشق ، نيست بلكه به خاطر شفا بخشي والتيام زخم هاو جراحات ارتباط ديگري است كه قبلا رخ داده است .

وی متذکرشد:  برخي از خانواده ها مطابق آداب ، فرهنگ خود براي ازدواج به جوان فشار مي آورند . در يك جامعه شهري و تحصيل كرده ، اين فشار مي تواند نا محسوس و ظريف باشد . اما در جامعه اي ديگر با صراحت  و به طور مستقيم از جوان مي خواهند كه ازدواج كند . خانمها بيشتر در معرض اين استرس هستند . بسياري از دانشجويان وقتي كه شهر خود را ترك مي كنند و به دانشگاه مي روند ، پس از مدتي شاهد ازدواج هم كلاسي هاي دوره ي دبيرستان خود خواهند بود ،كه حتي بچه دار نيز شده اند و همين ميتواند به انها فشار رواني و استرس وارد كند. در ازدواج نبايد عجله كرد معمولاً شتاب در ازدواج به ارتباط شاد و سالمي منجر نمي شود . افرادي كه با دلايل درست سعي در انتخاب همسر دارند نبايد تسليم اين فشار ها شوند.

این کارشناس گفت: برخي افراد تحت فشار خانواده يا دوستان به يك ازدواج از قبل ترتيب داده شده تن مي دهند. گاهي اوقات از زمان كودكي در مورد ازدواج دو نفر صحبت شده است ، همه خانواده براين اعتقاد بوده اند كه اين دو نفر با هم ازدواج خواهند كرد و حالا كه اين افراد بزرگ شده اند ، احساس فشار و اجبار مي كنند كه بايد باهم ازدواج كنند. ازدواج اجباري در ايران با بالاترين آمار طلاق و مشكلات بعدي همراه بوده است .

این روانشاس اذعان داشت: ازدواج ، تنها به دليل رفع نياز جنسي ،احتمالا نمي تواند به ازدواج موفقی منجر شود. چرا كه ديگر عوامل مرتبط با ازدواج ، معمولا از چشم دور مي ماند . در اين گونه ازدواج زيبايي هاي ظاهري همسر بيشتر مد نظر قرار می گیرد و شتاب و تعجيل نيز عامل تاثير گذار منفي ديگري است .در فرهنگ عامه ،به اشتباه باور بر اين است كه عدم ارضاي نياز جنسي سبب برخي بيماري هاي رواني مي شود.

وی یادآروشد: امنيت اقتصادي و نيز تغيیر طبقه اجتماعي كه با وضعيت اقتصادي ارتباط دارد ، همواره يكي از دلايل ازدواج سنتي است .

وی افزود: البته در دوره هايي كه امنيت اقتصادي كم است طبيعتاً در نظر گرفتن اقتصاد و مسايل حاشيه آن دليل موجهي براي مردم به نظر مي رسد و در بسياري از ازدواج ها اين مسئله پر رنگ تر مي شود . به نظر مي رسد اين مسئله در خانمها رايج تر است . تكيه بر وضعيت مالي شوهر يا وضعيت مالي خانواده او براي آن ها ايجاد امنيت مي كند .هر چند كه در آقايان اين تمايل نيز وجود دارد ، اما آن ها سعي مي كنند كه اين تمايل را صراحتاً بروز ندهند . يكي از مواردي كه ايجاد امنيت اقتصادي مي كند شاغل بودن هر دو نفر است چرا كه در صورتي كه يكي از آن ها بيكار شود . ديگري در آمد خواهد داشت . و دورهء بيكاري با امنيت بيشتري سپري خواهد شد . البته ازدواج خود به خود امنيت اقتصادي ايجاد نمي كنداما در اكثر فرهنگ ها اين امر از اهميت زيادي برخور دار است . در بسياري از كشورها رايج ترين مشكل همسران ، مشكل اقتصادي و مالي است .

این کارشناس روان شناسی بالینی با بیان این که همه ي ما گاهي در زندگي احساس تنهايي مي كنيم  افزود: اما ازدواج به اين دليل كه احساس تنهايي مي كنيم و براي فرار از تنهايي يك دليل نادرست است و بهتر است تنهايي خود را از راههاي ديگري برطرف كنيم تا اين كه بخواهيم ازدواج كنيم .

این روانشناس بالینی ادامه داد: گاهي در رابطه با يك نفر احساس گناه مي كنيم و به اين دليل احساس گناه يا احساس ترحم با او ازدواج مي كنيم احساس گناه یا احساس ترحم به هر دليلي كه ايجاد شده باشد يك دليل نا درست براي ازدواج است .

وی خاطرنشان ساخت: گاهي افرادي را كه هدفي  در زندگي دنبال نمي كنند ، نمی دانند كه از زندگي چه مي خواهند ، احساس نا كامي مي كنند و از زندگي خود راضي نيستند ،براي حل اين مشكلات به ازدواج روي مي آورند ، كه قطعناً دليل نادرستي براي ازدواج است .مشكلات ذكر شده بايد از راههايي غير از ازدواج حل شود .ازدواج يك رابطه درماني نيست .بلكه يك رابطه صميمانه است .اغلب ازدواج ها با دلايل درست و نادرست آميخته با هم شكل مي گيرند . هر چه دلايل درست ازدواج بيشتر باشد ، احتمال موفقيت و پايداري ازدواج افزايش مي يابد .

یزدفردا                                                                                                                       

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا